وظیفه یک متفکر آن است که از راه حل های نو بنویسد و آنها را در یک فضای مشترک به اشتراک بگذارد تا با فشار گذاری صحیح بر مشکل پیش آمده ، از کسانی که کنترل اوضاع را در آن حوالی را بر عهده دارند بخواهد که مطابق راه حل های صحیح و عقلانی رفتار تا در نهایت به حل مساله برسند.
هنرمند هیپ هاپ ، تقریبا اینچنین وجهه و چهره ای از خود میسازد.او مشکلات را معرفی میکند ، اما در یک ترم بیشتر عاملان این جریان انحرافی مشکل زا را به نقد ،برخورد و در پاره ای از اوقات ترور شخصیتی را تنها راه حل های پیش روی خود میبیند.اضافه بر اینها او هنرمند است و نه حرف خشک که حرف دل کسانی که از هر جهت آسیب دیده باشند ، به زبان میاورد.هیپ هاپ یک رنگ چیده شده از دل فرهنگ زندگی ست نه جریانی برای به وجود آوردن رسم و رسوم های شخصی و البته نه جایی برای نو گرایی لحن ها ی فرا اجتماعی .اینکه هیپ هاپ موضوع را از جامعه یا دسته های فردی برداشت میکند ، نشان میدهد که هیپ هاپ بر عقبه زندگی در آن منطقه از جامعه استوار است .بر همین استدلال نمیتوان با تقلید کورکورانه از فرهنگ هیپ هاپ آمریکایی ، جریان فحش و ناسزا گویی را در جریان شعر فراگیر به کار بست ، زیرا این جامعه ، جامعه ایران است و نه امریکا و نه هیچ جای دیگر !
تمام گزینه های نو در لحن ،باید گذشته ای از خود جامعه یا فرد و به فرهنگ کاملا تعلق داشته باشد.این راه حل جنبش شده در اتحاد سفید ، بنا به یک جریان فکری ، همواره از سوی هنرمندان ناب خودش دنبال شده و ادامه آن از همین مسیر خواهد گذشت .بیاییم تا به فرهنگ خود خیانت نکنیم ،به جریان کهن چند هزار ساله خود پشت نکنیم و با بر شمردن صفات نیک مان ، دمی نو از این خفقان بی خردی بر آریم.