آن چیزی که هیپ هاپ از جامعه شهری برای ما قرائت میکند یک روایت کاملا واقعی و منطبق بر بسیاری از حجم های معنایی در مهارت های جامعه شناسی میباشد.در واقع پس از شکل گیری طبقات جمعیتی مختلف و بروز یک جامعه طبقاتی (ولو خفیف ) ، ذات احساسی_اعتراضی انسان ، دچار بر انگیختی و به پرسش گذاشتن حد اقل این مساله است که علت این تبعیض های رفتاری میان اقشار مختلف جامعه چیست ؟ دقیقا این نقطه ، نقطه تولد جریان هیپ هاپ است . البته هیپ هاپ در پاسخ گویی به هر گونه مساله تبعیض آمیز ، بعد ها شکل کامل تری به خود گرفت و از جهات متفاوتی به این تبعیض ها چشم دوخت.این نگاه کلان ، موجب شکل گیری زنده ترین جریان فکری فرهنگی دوران ما شده است .یک فرهنگ زنده که معتقد است جریان های بزرگ اجتماعی مانند دولت ها ، در قوانین سفت و سختی قرار گرفته اند که بسیاری از مشکلات جامعه ی شهری را نمیتوانند کنترل کنند .بنابراین خود جامعه شهری از طریق یک فرایند فرهنگی وارد مرز این مشکلات میشود و به ارزیابی مسائل و پدیده های زنده و واقعی بیشماری ورود پیدا میکند. این چرخه ، همانطور که گفته شد ، پاسخی ست طبیعی به این حس تبعیض و گوشزد کردن ناملایمات فراوان شهری ، دولتی و حتی جهانی .عناصر هیپ هاپ که سازنده این چنین فرهنگی هستند ، همگی از رفتار عامیانه و ساده شهری ما مشتق شده اند و سادگی هنر هیپ هاپ در عین شکوه همه جانبه اش نیز در همین موضوع نهفته است . ترکیب خلاقانه مشکلات و معضلات در جریان های رفتاری و بیانی متفاوت از فن رپینگ تا گرافیتی ، به خوبی این تصویر فرهنگی را به ما نشان میدهد.اهمیت قدرت هیپ هاپ در نگاه نظم گریز آن میباشد.یعنی فرهنگی که از گفتگو های تجربی کاملا در دسترس عام و تمایلات درونی اعتراضی و احساسی هر شخصی نشات میگیرد ، لذا حکم قانون را ندارند ، اما مجموعه ای از پیشنهادات و راهکارهایی ست که نقش تکامل گفتمان قانونی را بازی میکند . جامعه شهری در پاسخ به نیازات اساسی شهروندان خود هیپ هاپ را خلق میکند و به نظرم وقت آن است که دست از خصومت با آن برداریم و به آرمان های درونمان که عین یک هیپ هاپ است چراغ سبز نشان بدهیم .