جهان امروز در هزاران شرح و رنگ متفاوت از دست آورده های انسانی تقسیم شده است . هر کجا هر کسی در حوالی خودش دولتی دارد و عده ای را به قوانین خاص خودش مشغول کرده است .دولت او نیز ، زیر پرچم دولت بزرگ تری در قوانین دیگری در حال خدمت گذاریست و این جریان میشود یک شبکه گسترده از دولت ها . در چنین شرایطی اخلاق دیگر چه معنایی دارد ؟ ، چه کسی دیگر به قوانین سرزمینی اعتنا دارد وقتی که سرمایه او می شود دولت او ؟ و اصلا کدام قانون است که قامت انسان را بتواند از زیر سایه این دولت ها خارج کند و برای آزادی او شرطی ننویسد ؟ آیا همه ما به بند ابدی این دولت ها افتاده ایم و دیگر راهی برای از خود بودن وجود ندارد ؟ ، به یک معنی اینکه آیا ما واقعا #برده نیستیم ؟